بخش دوم گفتگو با دکتر مسعود مقدس زاده بزاز ، طراح اپلیکیشن چاقی به عنوان مکمل درمان
گفتگو کننده : سمیه موسوی
تخمین زمان مطالعه : ۷ دقیقه
در بخش پیشین مصاحبه با آقای مسعود مقدس زاده بزاز از اپلیکیشن چاقی طراحی شده توسط او به عنوان مکملی در درمان چاقی و مبانی نظری خدمات روانشناختی در فضاهای تکنولوژیک خواندیم. در بخش دوم و پایانی مصاحبه، مباحث مالی این نوع فعالیتها، تجاری سازی و منطق و مزیت اقتصادی آنها محور گفتگوی ماست.
پرسش: چقدر در ساخت این اپلیکیشن چاقی وارد فضای همکاری بین رشتهای شدید؟ و چقدر فضا را باز میبینید که کسانی که علوم انسانی کار کردهاند بتوانند با سایر تخصصها برای حل مسائل مربوط به سلامت مثل چاقی یا موارد دیگر همکاری داشته باشند؟
– ماهیت این نوع کار کلاً بین رشتهای است. در دوره کارشناسی ارشد که ما آن برنامۀ تمرینی را طراحی کردیم استاد مشاور من آقای دکتر نعمتی متخصص تغذیه و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بودند. با استفاده از نظریات ایشان بخشی از کار را شکل دادیم. در بخش نرم افزار چون اصل کار فراهم بود بقیه کار را خودمان انجام دادیم. در این اپلیکیشن هم ما همکاری در حوزه رایانه نداشتیم اما با حمایت مالی ستاد فناوریهای علوم شناختی این خدمات را از یک مهندس نرم افزار خریداری کردیم. اگر زمینه فراهم بود در طرح اولیه بنا داشتیم بر روی نمونهها هنگام انجام تمرینها یک[۱] FMRI که به ما نشان بدهد الان کدام بخش مغز درگیر است، انجام دهیم. این هم باز پای تخصصها و رشتههای دیگری را به میان میکشد و هنوز جای کار بسیار دارد.
پرسش: میزان فراگیری و استقبال از فعالیتهایتان را در اپلیکیشن چاقی چگونه ارزیابی میکنید؟
– نتایج مطالعۀ اول من در دوره کارشناسی ارشد خوب بود. ما در یک پیگیری سه ماهه اثرگذاری تمرینها را مشاهده کردیم. به این معنا که افرادی که با تمرین یک دوره کار کرده بودند، نسبت به کسانی که شبه تمرین را انجام داده بودند و یا کسانی که اصلا تمرینی را انجام نداده بودند، کاهش وزن نسبتاً بیشتری را نشان دادند. اما مهمتر از آن این بود که در یک دورۀ سه ماهۀ نرخ ریزش آنها کمتر بود. کسانی که با تمرین کار کردند خیلی کمتر رژیمشان و حضورشان را در مطب دکتر تغذیه قطع کردند. نتایج آن کار در نشریات خارجی به چاپ رسیده و در کارهای دیگر مورد استناد هم قرار گرفته است.[۲]
البته آن برنامه قابلیت تجاری سازیاش ضعیف بود. به خاطر اینکه تحت ویندوز طراحی شده بود. طبیعتاً تا زمانی که ما مطالعه را انجام دادیم و خواستیم بهره برداری بکنیم دیگر کمتر افراد مایل بودند به سایتی مراجعه کنند و تمرینها را انجام بدهند. ضمن این که هنوز این داستان خدمات روانشناختی به صورت اپلیکیشن در جامعه جا نیفتاده است. در حال حاضر حدود صد نفر در طرح ما ثبت نام کردهاند. خیلیها پیام میدهند که من پرخوری عصبی دارم و یا مسائل دیگر. انگار یک روزنهای باز شده ولی مراجع هنوز دلش می خواهد حرف بزند. نمیخواهد با اپلیکیشن چاقی سر و کار داشته باشد. میخواهد با یک انسان سر و کار داشته باشد. طبیعتاً اگر بخواهند بابت این خدمات پول هم بدهند، استقبال از آن یک مقداری دور از ذهن است. ولی ما امیدواریم با تکمیل این برنامه و برطرف کردن نقایصش و انتشار گسترده آن بسنجیم که زمینههای تجاریسازی آن وجود دارد یا صرفاً باید به عنوان وسیلهای که با حمایت دستگاههای دولتی و در راستای ارتقای سلامت عمومی قابل نشر هست به آن نگاه کنیم.
البته به اعتقاد من چشم انداز آینده این سبک کارها با توجه به محدوده اثرگذاریشان و با در نظر گرفتن مشکلات وقت و مسافت و هزینه امیدوارکننده است. البته به شرطی که مبانی علمی و زیر بناییش مورد توجه قرار گرفته باشد. در حال حاضر ما این کارها را به چشم مشق نگاه میکنیم. اگر این چنین طرحهایی با حمایت دستگاههای دولتی تبدیل به پروژهای بزرگ در ابعاد ملی بشود، بسیار اثرگذار خواهند بود. همان طور که ما پروپوزال اولیۀ این طرح را که به ستاد فناوریهای علوم شناختی دادیم، آنها هم طرح را تصویب کردند و دارند از ما حمایت مالی میکنند.
البته گاهی به ما انتقاد میشود که چرا روی موضوع چاقی تمرکز کردهایم. میگویند مردم این همه مشکلات دارند و چاقی مشکل مهمی نیست. ولی اگر هزینههای مستقیم و غیر مستقیم تحمیل شده توسط چاقی به سیستم خدمات درمانی کشور را محاسبه کنیم، این موضوع واقعاً جای ورود دارد. افزون بر این که در همه متون علمی نشان داده شده است که چطور خود این مشکل هم ریشه روانی میتواند داشته باشد هم پیامدهای روانشناختی تولید میکند.
پرسش: استفاده از خدمات روانشناختی در فضای فناوری اطلاعات تا چه اندازه میتواند به کاهش هزینههای بخش سلامت کمک کند؟
– اگر نظام بیمه و سلامت ما متعلق به بخش خصوصی بود و راندمان کاری برایش مطرح بود، قطعاً مسئولین امر در این زمینه سرمایهگذاری میکردند. چون هزینههایی که بیماریهای روان-تنی به صورت مستقیم و غیرمستقیم به نظام بیمه ما وارد میکند با مداخلات این چنینی بسیار تقلیل پیدا میکند. اگر سنجش و پایشی وجود داشته باشد اثبات میشود که بخش زیادی از مراجعات به پزشکان، مربوط به اختلالات روان -تنی هستند. اگر نظام بیمه روی بخش بیماریهای روان-تنی، سرمایه گذاری انجام دهد بسیاری از آنها قابل پیشگیری هست و هزینههای بیمه کم میشود. در مورد خاص این اپلیکیشن هم قطعا سرمایهگذاری میتواند جلوی بسیاری از هزینههای بعدی را بگیرد.
برای نمونه در خدمات پزشکی در استرالیا به سمت این کار رفتند. در این کشور آمار سرطان پوست زیاد هست و هزینههای سنگینی را به نظام بیمه تحمیل میکند. مسئولین سلامت در آنجا سایت و اپلیکیشنی را طراحی کردند که هر کس شک دارد که آیا لکه روی پوستش پاتولوژیک هست یا نه با موبایلش عکسی میگیرد و در سایت میگذارد. در آن طرف خط هم یک سری پزشکان که دارای وقت زیاد و هزینههای پایین و البته تایید شده از لحاظ علمی (عمدتادر کشوری مثل هندوستان) هستند، حضور دارند. پزشک عکس را میبیند و یک سری پرسشها ارزیابی اولیه را انجام میدهد که این مورد آیا نیاز به مراجعه به پزشک دارد یا نه؟ ما میتوانیم در نظام سلامتمان چنین الگویی را با استفاده از روانشناسان و مشاورههای اولیه آنلاین برای تشخیص بیماریهای روان -تنی پیاده کنیم.
بخش نخست گفتگو را در لینک زیر بخوانید:
bordar-ensani.ir/استفاده-فناوری-لاغری/
[۱] Functional MRI
[۲] http://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S019566631630438X
, http://psycnet.apa.org/record/2011-10983-001