علوم انسانی و اجتماعی و فناوری همگرا
رویکرد اروپایی امکان ورود علوم اجتماعی و علوم انسانی به گفتمان همگرایی علوم را فراهم کرد، اما آیا ابعاد و ظرفیت های این همگرایی شناخته شده و قابل قبول است؟
نویسنده: تمنا منصوری
تخمین زمان مطالعه: ۶ دقیقه
بیش از یک دهه از معرفی چهار علم نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، علم اطلاعات و علوم شناختی بهعنوان مهد تغییر حیات بشر و نویدبخش افزایش کارایی عملکرد انسان می گذرد. در واقع، در طرح اولیۀ [۱]NBIC حرفی از علوم اجتماعی در میان نبود و تأکید بر اهمیت شناخت و ارتباطات، تا مدت ها می توانست سهم داشتن چشماندازی فرارشتهای، غیرفنی و چندجانبهنگر را جبران کند. اما با ظهور رویکرد اروپایی، امکان ورود علوم اجتماعی و علوم انسانی[۲] به جرگۀ علوم همگرا فراهم شد، همکاری میانرشتهای بسیار عملی تر از مدل آمریکایی معرفی شد و سرانجام، علوم سخت و نرم آشتی پذیر به نظر رسیدند. اما علوم اجتماعی و انسانی تا چه اندازه میتواند با علوم همگرا همراه شود؟
گزارش [۳]CONTECS سند خوبی است که به موضوعات اصلی و فرعیِ پیوستنِ علوم اجتماعی و علوم انسانی به فناوریهای همگرا پرداخته است. این یادداشت از بخشهایی از این گزارش- که زیر نظر اتحادیۀ اروپا و با پشتوانۀ علمی محققان و صاحبنظران حوزههای مختلف علوم تهیه شده است- استفاده میکند تا به این سؤال پاسخ دهد که «آیا علوم سخت و نرم میتوانند در کنار یکدیگر برای ارتقای عملکرد انسان فعالیت کنند؟»
ناشناختههای شناس، ناشناختههای ناشناس
کاملاً طبیعی به نظر میرسد که بیشتر ادعاهای خیرهکنندهای که حول محور فناوریهای همگرا وجود دارد، توجه بسیاری را به خود جلب کند؛ ایدههایی مانند یادگیری با فشاردادن یک دکمه، غیرمادیسازی و نامیرایی و بهطورکلی ایدۀ فرا یا پسا انسانگرایی[۴]. اما دور از انتظار نیست که بسیاری از عالمان علوم اجتماعی و انسانی از چشماندازهای نامحدودی که فناوریهای همگرا برای ارتقای عملکرد انسانی خیالپردازی کرده است، جا بمانند. بهتر نیست به بهای این دنیاهای شدنی اما دور از ذهن، از چشماندازهای نزدیکتر غفلت نکنیم؟
همانطور که در گزارش پروژۀ کانتکس هم آمده است، میتوانیم احتمال شکلهای افراطی ارتقای انسان را فعلاً داخل پرانتز بگذاریم و بگوییم فناوریهای همگرا تا همین حالا هم بهاندازۀ کافی برای ما شیفتگی و دلمشغولی به همراه داشتهاند. شاید بهتر باشد بخش اعظم تلاشهایمان را برای بررسی TechLife سرمایهگذاری کنیم: یعنی این سؤال را طرح کنیم: وقتی چیزی که در حال حاضر در اول راهِ فناوریهای همگرا است، به بلوغ برسد، انتظار داریم زندگیمان چه شکلی شده باشد؟ این همان حوزهای است به آن «ناشناختههای شناس» میگوییم، یعنی میدانیم آن فناوریها قرار است چه شکلی باشند اما نمی دانیم آنها چه تأثیری بر زندگی شخصی ما و بر جامعه دارند. زندگی آتی فرا انسانها همان Translife یا «ناشناختههای ناشناس» هستند. اینکه چه پیشرفتهایی ممکن و شدنی است، سؤالبرانگیز است و سؤال این است که آیا جامعه اصلاً به آن پیشرفتها اجازۀ اتفاق افتادن میدهد یا خیر؟
این گزارش پیشنهاد میکند که فارغ از اینکه این سؤال چقدر میتواند شگفتانگیز باشد، نباید منابع زیادی برای مسئلۀ فرا انسانگرایی اختصاص داده شود؛ چراکه ما موضوعات و مسائل مبرمتری برای پرداختن به آنها داریم. مانند: ادراک خود، دیگران و جامعه، دانش و صلاحیتها، سیاست و اقتصاد در زندگی فناورانه (TechLife)، هوش مصنوعی جدید، چشماندازهایی برای پیشرفت: محدودیتها در برابر بده بستانها؛ موضوعاتی بیش از هر چیز به علوم شناختی مرتبط هستند و به عنوان موضوعی جنجالبرانگیز در پرداختن به ماهیت هستیشناسانۀ فناوریهای همگرا به حساب می آیند. چراکه به عقیدۀ برخی اهمیت و تمرکز فراوان علوم شناختی و تأکید بر اهمیت ارتباطات و شناخت انسان، راه را بر میانرشتهای بودن فناوریهای همگرا سد کرده است.
موضوعات تحقیقاتی برای علوم اجتماعی و علوم انسانی در فناوریهای همگرا چه ابعادی دارند؟
پروژۀ کانتکس مسائل اجتماعی متفاوتی را شناسایی کرده است که میتواند موردعلاقۀ موضوع فناوریهای همگرا باشند. برخی از آنها به کاربردهای مشخص یا ترکیبهایی مربوط میشوند که فناوریهای همگرا را در خود دارند. درحالیکه دیگر مسائل اجتماعی بهطورکلی برای فناوری به خودی خود کاربرد دارد و فقط به درد همگرایی چهار علم همگرا نمیخورند؛ بنابراین موضوعات اجتماعی را میتوان در سه بعد از هم تمیز داد:
مسائل بعد اول، سؤالهای تحقیقی خاص فناوریهای همگرا هستند و نمی توان موضوعات علوم انسانی و اجتماعی را به عنوان نمونه عملی در این بعد مورد بررسی قرار داد. باید به این نکته هم توجه کنیم که فناوریهای همگرا خودشان به دو فناوری فردی و جمعی تقسیم میشوند. بعد دوم، رابط میان پرسشهای تحقیقاتی کلیتر و پرسشهای تحقیقاتی خاص فناوریهای همگرا هستند. در بعد سوم میتوان شاهد بود که فناوریهای همگرا به مثابه نمونهای کاربردی برای مسائل کلیتر اجتماعی و انسانی تجلی میکنند. فرض این چارچوب این است که انتظار میرود بعد سوم در نتیجۀ فناوریهای تصادفی و نه فناوریهای همگرا مانند نانوتکنولوژی و بیوتکنولوژی مطرح شود. توجه به این نکته نیز لازم است که چشماندازها و مسائل اخلاقی در تمامی ابعاد نفوذ دارند. آنها موضوعات کلی علوم اجتماعی و انسانی هستند که تمامی فناوریها با خود به همراه میآورند. درواقع بنا بر گزارش کانتکس، چشماندازها و مسائل اخلاقی به عنوان کارکرد ارتباطاتی میان نوع اول و نوع سوم مسائل مرتبط با علوم اجتماعی و انسانی عمل می کنند.
۱
سؤالهای تحقیقاتی خاص فناوری: فناوریهای همگرا چیست؟
· فناوریهای فردی (پیشرفت) · فناوریهای جمعی (قابلیت دگرگونی اجتماعی) |
۲ رابط |
۳
سؤالهای تحقیقاتی کلی تر در خصوص علوم اجتماعی و انسانی: · حکومت و مقررات · مشارکت عمومی · میان رشتهای بودن · درنظر گرفتن علوم اجتماعی و انسانی «واقعی» |
چشماندازها و موضوعات اخلاقی |
اما در حال حاضر چنین به نظر میرسد که علوم اجتماعی و انسانی منحصراً بر ابعاد فردی و مسئلۀ «پیشرفت» تأکید دارند، درحالی که موضوعات اجتماعی دیگری وجود دارند که نیازمند توجه هستند و قابلیت مشابهی برای تحول اجتماعی دارند؛ مانند مسئلۀ حفاظت از دادهها و حق حریم خصوصی برای نظامهای خودمختار. در واقع حرف S هنوز جایگاه خود را در کنار سایر حروف این سرواژه نیافته است. برای عملیاتیشدن نقش علوم اجتماعی و انسانی در فرایند تحقق آرمان فناوریهای همگرا، نهتنها هنوز سازوکارهایی دقیق تعریف نشده، بلکه هنوز ضرورتش در سطح جهانی و بینالمللی احساس نشده است. کافی است NBICS را در یک موتور جستجو دنبال کنید تا متوجه شوید همواره این سرواژه چهار حرفی است و گفتمان حاکم همگرایی علوم، با حضور بسیار کمرنگ علوم اجتماعی و انسانی درحال پیشرفت است.
[۱] – Nanotechnology, Biotechnology, Informatics and Cognition (NBIC)
[۲] – Social Sciences & Humanities (SSH)
[۳] – Converging Technologies – and their impact on the Social Sciences and Humanities
[۴] – transhumanism