کسبوکار رسانه در گفتوگو با مدیر مسئول دنیای اقتصاد
نگاه به رسانه، به مثابه صنعت نیست
اشاره: علیرضا بختیاری که در اوایل دهه هشتاد با سرمایه شخصی ناشی از فروش منزل مسکونی، اقدام به تاسیس روزنامه کرد؛ امروز بزرگترین موسسه رسانهای بخش خصوصی کشور را اداره میکند: دنیای اقتصاد!
«شرکت رسانهای دنیای اقتصاد تابان» که به «مجموعه دنیای اقتصاد» شهرت دارد، به همت بختیاری توانسته چهارصد شغل به صورت مستقیم و میزان قابل توجهی شغل غیرمستقیم و باواسطه ایجاد کند. اشتغالی که نهتنها دانشآموختگانی از علوم انسانی بلکه علوم فنی، مهندسی و پزشکی را نیز مستفیذ کرده است. و این را میتوان به عنوان افتخاری برای صنعت رسانه دانست که برای هر دانشی، جا و جایگاهی در خود دارد!
اشتغال دنیای اقتصاد، نرخ قابل ملاحظهای به نظر میرسد؛ از این بابت که رسانهداری در ایران بدون پشتوانه حزب و حامی صریح سیاسی، همواره فعالیتی مقطعی بوده است. بختیاری اما در قامت یک کارآفرین علوم انسانی، نشان داده است رسانه میتواند در جای خود بایستد و رسالت اصلی خود را که همان دیدهبانی جامعه است، ایفا کند؛ و در عین حال پولساز و تجاری هم باشد.
رویکرد بختیاری در رصد فضای کشور، آنطور که عنوان رسانهاش نشان میدهد، از ابتدا تا کنون «اقتصادی» بوده است؛ با این حال وی تاکید دارد که تمرکز بر اقتصاد نه به شکلی زیربنایی و چپگرایانه، در این مجموعه اتفاق میافتد.
گفتوگوی پیشِ رو در چهار محور تنظیم شده است:
- معرفی مجموعه دنیای اقتصاد
- شناخت و تبیین وجوه کارآفرینانه این مجموعه
- نقش علوم انسانی و دانشآموختههای علوم انسانی در این گونه مجموعهها
- میزان اشتغال ایجادشده از این طریق
در خلال گفتوگو پیرامون این محورها، سعی شده است وجهه کارآفرینانه و خلاق بختیاری بیشتر نشان داده شود. این تصویر، از این جهت دارای اهمیت است که دانشآموخته علوم انسانی به این مهم بیندیشد که از تلفیق هر یک از رشتههای علوم انسانی و اجتماعی با رسانه، چه ظرفیت سترگی از اشتغالزایی، فعالیت اقتصادی و اثرگذاری اجتماعی، امکانپذیر است.
این گفتوگو در دو بخش تنظیم شده است که بخش نخست آن را در ادامه میخوانید.
گفتوگوکننده: فاطمه مرتضوی
تخمین زمان مطالعه: ۶ دقیقه
برای اینکه مخاطب متوجه باشد که این گفتوگو حول چه مجموعهای است، لطف میکنید سازمانهای اقماری مجموعه دنیای اقتصاد را مرور کنید؟
گروه رسانهای دنیای اقتصاد شامل دو روزنامه اقتصادی به زبان فارسی و انگلیسی است. روزنامه دنیای اقتصاد که به صورت تخصصی و به زبان فارسی منتشر میشود و روزنامه فاینشنالتریبون که به زبان انگلیسی و با محوریت مباحث اقتصادی فعالیت میکند. سایت اقتصاد نیوز با هدف پوشش اخبار اقتصادی و ارائه گزارشها و اطلاعات مستند در فضای دیجتالی فعال است، سایت دنیای بورس که به صورت تخصصی به تحلیل وضعیت بازار سرمایه میپردازد. در کنار بخش رسانهای انتشارات دنیای اقتصاد، مرکز آموزش دنیای اقتصاد و واحد همایشها نیز فعالیت دارند که همراستا با ماموریت اصلی دنیای اقتصاد که بسط و ترویج دانش اقتصادی است، وظائفی را بر عهده گرفتهاند.
درباره سرمایه شکلگیری این مجموعه به کرات صحبت شده است. با این حال شرح مختصری از ایجاد سرمایه اولیه و سپس تامین سرمایه فعلی، به شفاف شدن چگونگی کسبوکار رسانهای کمک میکند.
سرمایه اولیه گروه رسانهای دنیای اقتصاد از محل منزل شخصی من تامین شد. ابتدا روزنامه راهاندازی شد و اندکاندک با گسترش ضریب نفوذ روزنامه فعالیت در حوزه دیجتالی و زمینههای دیگر همانند هفتهنامه و روزنامه انگلیسی توسعه پیدا کرد. در واقع گروه رسانهای دنیای اقتصاد به تمام معنی بخش خصوصی واقعی است که به هیچ جریان اقتصادی و سیاسی وابسته نیست. عمده سرمایه و درآمدهای فعلی هم از محل فروش روزنامه و درآمدهای تبلیغاتی تامین میشود. کمکهای دولتی هم که در قالب یارانهها و حمایتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای مطبوعات در نظر گرفته شده با توجه به گستردگی فعالیت دنیای اقتصاد سهم بسیار اندکی از هزینهها را پوشش میدهد.
اینکه سرمایه صرفا از محل درآمدهای مربوط به چرخه رسانهای است و سرمایه از خارج این چرخه (غیر از همان کمک ارشاد) وارد مجموعه نمیشود؛ نشان میدهد رسانهداری حتی در کشوری مثل ایران با تمام محدودیتها و محرومیتهای رسانهها، باز هم میتواند قائم به خودش باشد.
بله. دنیای اقتصاد تمام تلاش خود را معطوف بر این کرده که بر درآمدهای درونی متکی باشد و اتفاقا ما امیدواریم دولت با کنار گذاشتن حمایتهای مالی فضای کسب وکار مطبوعاتی را مساعد کند تا روزنامه در یک محیط رقابتی فعالیت داشته باشند.
این تاکید برای چیست؟ تامین سرمایه از خارج مجموعه چه چالشها و آسیبهایی را برای شما به دنبال دارد؟
تامین سرمایه از خارج یا متکی به حمایتهای دولتی است که موجب میشود توزیع رانت صورت گیرد یا از طریق فعالیتهای جانبی است که ریسک تضاد منافع را دارد. روزنامهنگاری در تمامی دنیا همراه با مسئولیتی اجتماعی است. از این رو مدیران مطبوعاتی باید موازین اخلاقی و حرفهای را رعایت کنند. به همین دلیل ما از سرمایهگذاری در حوزه بیرونی به دلیل تضاد منافعی که ممکن است به دنبال داشته باشد، دوری میکنیم. برای مثال من و مدیران اثرگذار در حوزه محتوا از ورود به بازار سرمایه و خرید فروش سهام پرهیز میکنیم. زیرا ممکن است این دادوستدها در جهتگیری ها و محتوای تولید شده اثر بگذارد. ما حتی در حوزه حفاظت از قدرت خرید خود اقدام به تبدیل داراییها نکردهایم. هیچگاه حتی با هدف پوشش داراییها از تورم اقدام به خرید دلار یا سکه نکردهایم.
در هلدینگ بزرگ دنیای اقتصاد تابان، جای خالی یک شاخه آموزشی دیده میشود که کار تربیت نیرو را به صورت مستمر انجام دهد و این نیرو را وارد چرخه رسانهداری کند. شما به عنوان یک کارآفرین در حوزه کسبوکار رسانهای جای خالی یک فرصت/موسسه که این تجربه را منتقل کند، احساس نمیکنید؟ معمولا موسسات کارآفرینی در نسل اول و نهایتا نسل دوم سرپا هستند، اما از نسل سوم به بعد چون فرصتی نبوده که تجربیات نسلهای موسس، مدون و منتقل شود و هر آموزشی به صورت شفاهی اتفاق افتاده است؛ چالشها خود را نشان میدهند. هیچگاه به انتقال آموزشهای کارآفرینانه جهت تربیت نیروی موثر برای آینده مجموعه فکر کردهاید؟
این خلا نه تنها در این حوزه، در سایر حوزهها نیز وجود دارد. علت عمده هم برمیگردد به نوع آموزشی که در دانشگاهه وجود دارد. نهتنها در این حوزه و در رشتههای علوم انسانی که حتی در رشتههای فنی نیز مسیر بازار، کسبوکار، فعالیتهای کاری و کارآفرینی با مسیر دانشگاه کاملا متفاوت است. و این ایراد اساسی است به دانشگاههای ما و از طرف دیگر به فضای کار ما که نیرویی مطابق با نیاز بازار تربیت نمیشود. مثلا توانایی عملی دانشآموخته روزنامهنگاری بالا نیست یا حتی بسیاری از مهندسان فارغ التحصیل شده تسلط لازم بر حوزه کاری خود را ندارد. این خلا، به آموزههای دانشگاه برمیگردد.
در کشورهای توسعهیافته تربیت نیرو به گونهای است که بتواند پس از دانشگاه کار کند. کار و درس با هم عجین هست و درس خواندن هم برای مدرک نیست. استعدادیابی صورت میگیرد و آدمها در همان جایی وارد میشوند که بتوانند در آن کار کنند. و آموزش به گونهای فرد را بار میآورد که بتوانند در آن حیطه موفق باشند. ما این خلا را داریم.
شاید بتوان این خلا را با دورههای متفرقه و غیره برطرف کرد؛ اما این بخشی از کار را تامین میکند. راه اساسی بازنگری در نوع آموزش رسمی است. کشور در شرایطی قرار بگیرد که هر کسی براساس استعداد وارد حیطههای مختلف دانش شود.
سوال من تا این حد کلی نبود. چون خلا آموزش عالی رسمی اکنون توسط موسسات، پژوهشگاهها و دورههای آزاد میتواند پر شود. کمااینکه در روزنامهنگاری هم دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها البته نه به قوت سابق اما با کمی تسامح سعی در پر کردن این خلا دارد. سوال من به وجه محتوایی رسانه معطوف نبود و درخصوص وجه غیرمحتوایی و سرپا نگه داشتن صنعتی بود که اکنون شکل گرفته و تبدیل به بزرگترین رسانه بخش خصوصی کشور شده است. قطعا این صنعت با چالشهایی مواجه بوده و از برنامهریزی و روندهای حل مسئله و روشهای گذر از بحران برخوردار است که معمولا جایی گفته و شنیده نمیشود و در نسل اول و دوم موسسات رسانهای آنقدر میماند که بعد از آنها غالبا رسانهها از چرخه اثربخشی یا درآمدزایی خارج و تعطیل میشوند.
به عنوان یک دانشآموخته مدیریت رسانه به یک نکته قابل تامل باید اشاره کنم. مشاهدات من حکایت از آن دارد کسی که از این رشته فارغالتحصیل شود از آن استفاده مطلوبی نمیکند. چرا؟ چون دانشگاهها کارکرد واقعی خود را ندارند، نیاز به چنین موسساتی احساس میشود و باید تجارب کارآفرینان در حوزههای مختلف گردآوری، مستندسازی و ترویج شود؛ و در قالب دورههای آموزشی، کلاس، گفتوگو، مناظره ارائه شود.
لینک زیر، بخش دوم این گفتوگو را در دسترس قرار میدهد: